وبلاگ فراکارنو

 فرم شناسی معماری برج های مقبره ای در استان مازندران دوران حکومت صفویه تا قاجار

مریم اکبری*

 

چکیده

موضوع ما عنوان پژوهشی است که بر روی فرم شناسی معماری برج های مقبره ای در استان مازندران از اوایل قرن 8 ه.ق تا اواخر دوران حکومت صفویه و قاجار صورت گرفته است. این بناها در گستره جغرافیایی غرب تا شرق مازندران و درحوزه های اقلیمی کوهستانی، جنگلی و جلگه ای قراردارند و به بخشی از تاریخ سیاسی و مذهبی منطقه به ویژه قرن 8 و 9 ه.ق اشاره دارند که در اسناد مختلف به صورت کلی نام و نشانی از آنها برده شده است.

طراحی معماری این برجها با ساختار منفرد جنبه سمبلیک و نمادین پیدا کرده اند.برج های آرامگاهی شاهکارهای آجرکاری هستند که دارای ارزش های ویژه نهفته معماری می باشند.بسياري از اين آرامگاه ها، مدفن و مشهد امامزادگان هستند. اهالی منطقه علاوه بر مقابر امامزادگان وسادات مرعشي، آرامگاه هاي بسياري براي نياكان خويش ساختند كه برخي از آنها تاكنون برجاي مانده است. با آمدن صفويان و رشد مذهب تشیع، معماري تدفيني ايران به مقام هاي مذهبي اختصاص يافت و ساخت مقابرفرمانروایان جاي خود را به ساخت مقابر مذهبي و مقدس داد. قجرها در اين زمينه به بازسازی، مرمت و توسعه برخي مقابر و آرامگاه ها در مازندران پرداختند و الحاق معروف مستطیل شکل را به مقابر قرن 8 و 9 ه.ق اضافه نمودند و در سال هاي پس از قاجار ودوران پهلوي مرمت و توسعه مقابر و آرامگاه ها در این منطقه بدون معماری خاصی ادامه یافت. پژوهش حاضر نشان می دهد که مختصات معماری مقابر برجی شکل در سطح فرامنطقه ای شباهت کلی ولی تمایزات زیادی دارد و در بُعد منطقه ای محلی نیز از نظر معماری، نوع مصالح و تزیینات وابسته به معماری علیرغم شباهت های فراوان، از همدیگر متمایز میشوند.

واژگان کلیدی : مقابر مازندران، طراحی معماری، طراحی نمای ساختمان، دوره صفوی، آرامگاه هاي قرن 8 و 9 ه.ق، طراحی داخلی، مصالح آجري و اندود گچي

 

مقدمه

موضوع پیش رو در واقع عنوان پروهش میدانی بوه است که بر روی فرم شناسی معماری برج های مقبره ای در استان مازندران از اوایل قرن 8 ه.ق تا اواخر دوران حکومت صفریه و قاجار صورت گرفته که علاوه بر مطالعات تطبیقی رسیدن به مبانی نظری مناسب برای حفاظت و مرمت مقابر استان مازندران بوده است.اين ابنيه در گستره جغرافيايي غرب تا شرق مازندران و در حوزه هاي اقليمي کوهستاني، جنگلي و جلگه اي قراردارند. مقبره ها به بخشي از تاريخ سياسي و مذهبي منطقه به ويژه در قرن 8 و 9 هجري قمري اشاره کرده و در اسناد مختلف به صورت کلي نام و نشاني از آنها آمده است.

تاکنون درباره خاستگاه معماریِ اینگونه مقبره ها پژوهش های زیادی صورت پذیرفته است. دسته ای از پژوهشگران آنها رابرگرفته از شکل چادرها و یورت های صحرانشینان آسیای میانه دانسته اند که در رده های مختلف به ویژه دوران غزنوی، سلجوقی و ایلخانی پس از برخورد با مناطق غربی از جمله ایران، این ایده را توسعه دادند. برخی، گنبد قابوس را که به عنوان نماد قدرت با تأثیرپذیری از بناهایی نظیر مناره در سال 393 هجری ساخته شده است، الگویی برای ساخت این مقابر میدانند که از دوره سلجوقی به بعد تداوم یافته اند.

االگوگیری از برج های دیده بانی چینی و مقابر برجی شکل پالمیری از دیگر نظریات منشایابی برای اینگونه مقابر است.در بخش بزرگی از نیمه شمالی ایران مقابر برجی شکل متعدد متنوعی دیده میشوند. مناطق کوهستانی شمال ایران به دلیل غیرقابل نفوذبودن رشته کوه های البرز، مأمنی مناسب برای پناهندگان سیاسی مذهبی از آزار اذیت های خلفای بغداد بود. ایجاد یک بنای یادمانی برای این اشخاص که عموما از نوادگان امیرمؤمنان علی(ع) بودند توسط مردم در دستور کار قرار گرفت. رفته رفته، برای اشخاص، بزرگان و قدیسان محلی هم  برای این مقابر بنا شدند. اینگونه بناها دارای یک خصلت عمومی و مشترک هستند. با وجود این، از نظر نقشه، گنبد، تزیینات از همدیگر متمایز میشوند. در استان مازندران این مقبره ها را اغلب در نقشه های چهار، شش و هشت ضلعی همچنین مدور با گنبدهای ترکه ای و هرمی مشاهده می کنیم. آنچه که این مقبره ها را در سطحی فرامنطقه ای به همدیگر پیوند می زند، مبانی تاریخی فلسفه وجودی آنهاست که البته، علیرغم محدودیت و ممنوعیت در ساخت مقبره در اسلام، با گذشت زمان با تأثیرپذیری از ویژگی های قومی شکل گرفته است. از سوی دیگر، مختصات جغرافیایی، قابلیت های محیطی، مواد و مصالح بوم آوردو خصلت های فرهنگ های بومی، به آنها ویژگی های محلی بخشیده است.

در هر دورهای از معماری عناصری شاخص در مفاهیم، معماری زمان را بیان میکند. این عناصر بیشتر جنبه سمبلیک داشته ولی در کنار جنبه سمبلیک،جنبه های دیگری از آنها نیز خودنمایی میکند. روی آوردن به ارتفاع یکی از راهکارهای شاخص کردن یک عنصر از معماری میباشد. میل ها ومناره ها، گنبدها و برج مقبره ها، عناصر ویژه ای هستند که جنبه نمادین آنها در کنار ارتفاع بلند باعث شاخص شدن آنها میشود.

موضوع مقابر به دليل نوع زندگي اي که در آنها جريان دارد، بسيار حايز اهميت است. برخي از آنها امامزاده هستند و به طور طبيعي مورد عنايت مردم، اهالي محل و ادارات و سازما نهايي که به نحوي ذي نفع هستند، قرار ميگيرند؛ اما برخي ديگر مدفن و مقبره بزرگان و سرداران و افراد مشهور زمان خويش بوده که به دليل عدم توانايي در برآورده کردن نيازهاي مادي و معنوي افراد منطقه، همچنان مهجور مانده و اينگونه به حيات خويش ادامه ميدهند. به طور معمول در دوره هاي مختلف، آرامگا ههايي حفظ و مرمت ميگرديد كه نوعي تقدس براي مردم شهر يا حتي مناطق دورتر ايجا دكند. بنابراين مقابري كه براي اشراف زادگان يا عوامل غيرديني بنا شده بود از رونق افتاد و توجه خاصي به آنها نميشد. اصطلاحاتي که براي آرامگاهها بکاربرده مي شد مي توانست تا حدودي بيانگر نوع خدمات قابل ارائه به زيارت کنندگان باشد.

بطور مثال واژة مزار به محل زيارت گفته مي شد و هيچگاه نمي توانست معنا و مفهوم بناهاي معماري را منتقل سازد. واژة مشهد اشاره به محل شهادت يا مدفن شهيد دارد. بقعه خلاصه شده بقعه الخير يعني محل كار خير مي باشد و بدين دليل، اين محل به عنوان مكان كار خير معروف شد كه در كنار قبور مذهبي، تسهيلات وامكانات رفاهي براي زائرين مهيا بود. اين امر كاملاً در وقف نامه هاي اماکن آرامگاهي مانند بقعه درويش فخرالدين بابل، بقعه گلما درويش ساري، امامزاده رضاي نور مشهود است. اغلب برج هاي مقابر در ايران، در خلال سا لهاي 390ا لي 569 ه.ق ساخته شد. بخش زيادي از اين آرامگا هها براي اميران، جنگ جويان وسپهسالاران بنا گرديد. اغلب اين اماکن داراي پلان چهارضلعي، دايره و.. هستند و در نوع پوشش با يکديگر متفاوت مي باشند. گاهي گنبدي تيزه دار بر فراز آنها ايجاد گرديد، گاه مازه دار و در برخي اوقات نيز به شکل تخت هستند. ما در طول قرن 9 ه.ق نوع ساده شده مقابر مورد اشاره در مازندران به شدت رواج يافت و بدين ترتيب پس از اين دوره، بر ج مقبره به شدت سير نزولي خود را طي نمود و هيچ گاه مثل سابق مورد استفاده قرار نگرفت و جاي خود را به مقبره هايي با گنبد رك داد.

 

 -1پیشینه پژوهش، ادبیات موضوع و رویکردهای نظری

 

تاکنون درباره ساخت مقابر در کشورهای اسلامی بحث های زیادی صورت گرفته است. مقابر پس از مساجد مهمترین بناهای دوران اسلامی محسوب می گردند. به همین دلیل نظر هنرشناسان و پژوهشگران را به خود جلب نموده و تحقیقات عمده ای در مورد آنها صورت پذیرفته است. در ایران نیز محققان زیادی نظیر آندره گدار، ماکسیم سیر ، روبرت هیلن براند، ریچارد فرای، ارنست کونل، آرتور اپهام پوپ، کریستین پرایس، دونالد ویلبر همچنین پژوهشگران ایرانی نظیر محمدکریم پیرنیا، منوچهر ستوده و محمدیوسف کیانی به پژوش در خصوص این بناها پرداخته اند. با وجود آنکه مقبره ها توجه بسیاری از محققان را به خود جلب نمودند ولی تنوع معماری و تزیینات آنها باعث شده که هنوز زمینه بسترهای مناسبی برای انجام کارهای پژوهشی در این زمینه فراهم باشد. در این میان، مقابر مازندران که اغلب از نوع برجی شکل هستند، موضوعات مطلوبی برای تحقیق می باشند.

همانطوری که در مقدمه از نظر گذشت، برای مقابر واژه های مختلفی در نقاط گوناگون جغرافیایی مورد استفاده قرار گرفته است.ولی اصطلاح مقابر برجی شکل برای این مقبره ها توسط پژوهشگران و هنرشناسان به کار گرفته شده است. این واژه برگرفته از ایده ای است که این بناها را به برج های دیده بانی چینی یا مقابر برجی شکل پالمیری مشابه می دانسته است. ولی شکل معماری کم دوام چادر خیمه گاه ترکی مغولی که در بنیانگزاری این بناها بسیار تأثیرگذار بوده است، در این نامگذاری به کارگیری نشده است.

در معماری آرامگاه های ایران اسلامی دو سبک اساسی وجود دارد؛ اول، قبرهای چهارگوش گنبددار و دوم، مقابر برجی شکل.

مقابر دسته اول از آتشکده های ساسانی یا چهارطاقی الگوپذیری نموده است که با ساخت مقبره امیراسماعیل سامانی در بخارا به سال تقریبا 311هجری آغاز گردیده است. این بنا از نظر تکامل فن ساختمانی هم از نظر آرایش مجلل تزیینات فاخروابسته به معماری، تأثیر جدی واساسی بر معماری پس از اسلام ایران داشته است.(پوپ:112،1361)

در این بنا، فن ایجاد گنبد بر روی اطاق چهارگوش برتر از راه حل ساده دوران پارتی ساسانی اجرا گردیده است. مقابر دسته دوم، با ساخت گور برج مانند قابوس بن وشمگیر در گنبد کاووس واقع در گرگان منشاء یافته اند . این بنا با بدنه پره ای  وگنبد مخروطی در حدود سال 393 هجری ساخته شده است. بنای گنبد قابوس که با کتیبه های خط کوفی تزیین گردیده قدیمی ترین و جالب ترین برج تاریخی ایران است که بیش از 11 برج تقریبا مشابه آن در ایران وجود دارند که از نظراندازه، شکل وتزیین با یکدیگر تفاوت آشکار دارندودر نقاط مختلف دیده میشوند. ساخت این برج ها با مقبره پیرعلمدار در دامغان و برج لاجیم مازندران در حدود 411 هجری آغاز شده و تا قرن هشتم هجری ادامه می یابد. نقشه این برج ها مدور، چهارگوش ، شش، هشت، ده و دوازده ضلعی بوده وگنبد آنها نیز متنوع و گوناگون می باشد.(پوپ:111،1361)

 

 

 -2دستاوردهای پژوهش

 

1-2 ویژگی های مقبره های برجی شکل در سطح فرامنطقه ای

 

همان گونه که از نظر گذشت، مقبره های برجی شکل با ساخت گنبد قابوس دراواخرسده چهارم هجری آغاز شده اند. این مقبره ها تا قرن یازدهم هجری با تنوع زیادی از نظر نقشه، شکل، معماری تزیینات ساخته شده اند. این برج ها با توجه به مختصات محلی مصالح بوم آورد همچنین بر پایه نبوغ و ابتکار معماران هنرمندان محلی با الهام پذیری از ایده کلی ساخت مقابر برجی ایجاد گردیده اند. این ها اغلب با آجر ساده ساخته شده اند،ولی از ابتدای قرن پنجم هجری با آغاز حکومت سلجوقیان تحولی در این زمینه به وجود می آید. در این زمان آجرهای تراشیده، برجسته کاشی کاری شده در الگوها وطرحهای متنوع ، این بناها را تزیین می نمایند. گنبد چهل دختران دامغان، برج طغرل ری، گنبد سرخ مراغه، برج های دو قلوی هشت ضلعی خرقان قزوین، از مهمترین مقابر این دوره به شمار می آیند. هر یک از این بناها ضمن حفظ ویژگی های عمومی مقابر برجی، شاهکاری از معماری بومی هستند. تزیین غالب این برج ها آجرکاری است. نقوش مختلف هندسی زینت بخش این بناها می باشند.

سبک معماری سلجوقیان پس از 4 قرن از شکل گیری معماری ایرانی اسلامی و سپری شدن مراحل آزمون و خطا به صورت اسلوبی مشخص و دقیق سلجوقی درآمده بود. علیرغم عدم تمایل سلجوقیان به برپاکردن مقابر، ساخت آرامگاه ها به دلیل پدیدآمدن الگوی ایرانی- اسلامی در هنر معماری همچنین تلفیق شئونات اسلامی با رسوم  وآیین ملی به صورت یک سنت در آمد.این سنت بر پایه دو تمایل دینی توسط رهبران تشیع استواربود؛ یکی، تعلق خاطر به عرفان اسلامی دیگری، اخلاص محبت نسبت به امامان شیعه، امامزاده ها، عرفا و افراد مقدس .(کیانی:34،1334)

در سده های هفتم و هشتم هجری معماری آرامگاه ها از سبک رازی دوران سلجوقی اقتباس گردید. معماران این دوره از نقشه، نوع مواد و مصالح و روش ساختمانی دوره سلجوقی پیروی کردند ومقبره برجی شکل دوره سلجوقی را نهادینه نمودند. اگرچه معماری مقابر دوران ایلخانی پیوند ریشه ای خود را با دوران سلجوقی حفظ میکند،ولی رفته رفته، از ویژگی های آن سبک فاصله گرفته و سبک آذری پایه ریزی می شود. (کیانی:33،1334)  

در مقبره های این دوره به ارتفا ظرافت بناها اهمیت داده شده است؛ به طوری که با ایوان های باریک ترو مرتفع تر رو به رو می شویم. قبه و گنبد نوع رازی در این دوره ادامه پیدا کرد،ولی تزیینات مقرنس بیشترمورداستفاده قرار گرفت.

در دوره ایلخانی پیشرفت معماری به طور عام و رونق مقبره سازی به طور خاص به گونه ای حاصل شد که هم به عنوان شاهکارهای جهانی و هم به صورت آثاربرجسته محلی تجلی یافتند. یکی از مهمترین و زیباترین آرامگاه های این دوره، بنای گنبد سلطانیه یا مقبره ا لجایتواست. رفعت این بنا،آجرکاری ها، گچبری های رنگی و کاشی کاری های رنگارنگ خصوصیت جدیدی به مقبره های برجی شکل داده است. این تزیینات به عنوان الگویی در سایر مقابر مورد استفاده قرار گرفته اند. استفاده گسترده از کتیبه های قرآنی از دیگر ویژگی های عمومی این دوره محسوب می گردد.

 

 

2-2 ویژگی های مقبره های برجی شکل در مازندران

 

مقابر و بقاع متبرکه در مازندران نماد مذهبی تبلور احساس دینی، زیبایی، ظرافت، فنون ابتکارات معماری به شمار می آیند.این بناها غالبا متعلق به سال های 311 تا 911 هجری قمری هستند.(ستوده:11،1334)

خصوصیات کلی این مقبره ها که در دوره های ایلخانی وتیموری نهادینه شده بودند، ویژگی های محلی خاصی نیز پیدا کردند. یکی از وجوه تمایز مقابر برجی شکل مازندران با مقابر برجی شکل درسایر نقاط کشور آن است که هیچ یک از مقابر این منطقه دارای سردابه تدفینی نیستند که دلیل مهم این امر بالا بودن رطوبت در این منطقه است. مواد مصالح این بناها عموما از آجر، ملات گچ و ساروج است. نقشه این برج های آرامگاهی گاهی چهارضلعی، هشت ضلعی و به ندرت 12 ضلعی و گاهی مدور است. گنبد این مقابر از نوع دو پوش بوده که با شرایط اقلیمی مازندران و بارش فراوان در ارتباط بوده است. گنبد داخلی فضای مناسبی برای تزیین داخل مقبره فراهم میکرد از سوی دیگر گنبد خارجی که در بعضی بناها هرمی و در برخی دیگر ترکه ای ساخته می شده، رفعت و هیبت مقبره را متجلی می نموده است. برای ایجاد پوشه ی داخلی از روش مرسوم گوشوار زدن استفاده می کردند. ساقه بناهای آرامگاهی مازندران در هر ضلع دارای طاق نمایی با طاق جناغی است.در بالای طاق نماها معمولا کتیبه هایی در یک یا دو ردیف جانمایی می شده است. نمای داخلی اغلب این مقابر با گچ و بخش های بیرونی گاهی با گچ زمانی هم با کاشی های فیروزه ای تزیین می شده است. آجر گنبد مقابر با دقت و ظرافت تمام بندکشی می شد. ورودی این بناها نیز غالبا رو به شرق دارد. در این ورودی ها با درب هایی منبت کاری شده کار گذاشته میشودکه اغلب آنها به سرقت رفته اند.

مقابر برجی شکل مازندران به رغم دارابودن ویژگی های مشابه، دارای تفاوت هایی از نظر ابعاد، ارتفاع، مواد و مصالح، تزیینات وابسته به معماری، نوع  نقشه و ساخت گنبد هستند. در بروز این ویژگی ها دست کم سه عامل عمده، تأثیرگذار بوده اند؛ اول، موقعیت جغرافیایی و شرایط اقلیمی، دوم، سبک ها و سلیقه های بومی و محلی و سوم، نقش حکومت ها و خاندان های محلی مازندران.

 

 

3-2  عامل موقعیت جغرافیایی و شرایط اقلیمی

مازندران از نظر دما و بارش دارای آب و هوای زیر است :(نیساری:61،1311)

 

الف -آب و هوای سرد کوهستانی:

منطقه کوهستانی مرتفع که در جنوب استان در دامنه سلسله جبال البرز قرار گرفته ، قسمتهایی از دو دانگه و چهاردانگه ساری، سوادکوه،  فیروزکوه، بندپی بابل، لاریجان آمل، نور، کجور، کلاردشت، ییلاقات تنکابن و

رامسر را دربرمیگیرد. این نواحی، زمستان های سرد طولانی و تابستان هایی کوتاه  وخنک دارند. ریزش های جوی این نواحی غالبا به صورت برف است. در قله های مرتفع منفرد مانند علم کوه، تخت سلیمان، دماوند ، شرایط تشکیل یخچال ها و انباشت دایمی برف را فراهم نموده است؛ به طوری که حتی در گرم ترین ماه های تابستان نیز ذخایر برف و یخ این نقاط باقی می ماند.

 

 

ب-  آب و هوای معتدل کوهستانی:

با افزایش تدریجی ارتفاع اراضی جلگه ای به سوی ارتفاعات البرز و دوری از دریای خزر، در نواری به ارتفاع تقریبا از 1500 تا 3000 متر، شرایط آب و هوای معتدل کوهستانی شکل میگیرد؛ به طوری که زمستان های سرد، طولانی و یخبندان دارد و تابستان های آن معتدل کوتاه است.

 

 

پ-  آب و هوای معتدل و مرطوب سرزمینهای میان بند:

این نوع آب و هوا در اراضی میان بند یا به اصطلاح محلی "پرتاسی" که حد فاصل میان ییلاق و قشلاق محسوب می شود، حاکم است. بخش اعظم آن را جنگل ها و مراتع تشکیل می دهند. آب وهوای مناطق هموار ساحلی، معتدل و مرطوب است.

 

ت - آب و هوای معتدل خزری:

جلگه های غربی مرکزی استان تا کوهپایه های شمالی البرز و امتداد آن در نوار باریکی به سوی شرق، که از شمال به مسیر اصلی گرگان رود محدود میشود، آب و هوای معتدل خزری دارد. این نواحی به علت نزدیکی به دریای خزر از یک طرف و دیواره کوهستانی البرز فاصله دارند کعه دریا از طرف دیگر، دمای معتدلی دارد که دامنه گرمای آن محدود است.

تابستان های گرم و مرطوب و زمستان های معتدل و مرطوب از ویژگی های عمده این نوع آب وهواست لذا آب و هوای بخش هایی از این ناحیه، مشابه آب و هوای معتدل مدیترانه ای است.

این نوع آب و هوا واقلیم بر معماری مازندران از جمله معماری مقابر تأثیر جدی داشته است. در حالی که در جلگه ها با آرامگاه هایی با ابعاد بزرگ تر و مرتفع تر رو به رو می شویم ، در نقاط کوهستانی، دشت های

 میان کوهی مانند بخش های کجور ، نوشهر، ارتفاعات نور، مناطق کوهستانی آمل، بابل، سوادکوه، دودانگه چهاردانگه  وساری شاهد مقبره های برجی شکل با ابعاد کوچک تر و کم ارتفاع تر هستیم. شرایط محیطی مازندران علاوه بر مساحت، ارتفاع ، بر نوع مواد و مصالح نیز تأثیر داشته است. در دشت و جلگه، آجر ماده اصلی ساختمانی در بنای این مقبره هاست ضمنا، برای تزیین نمای خارجی مورد استفاده قرار گرفته است. این در حالی است که در برخی نقاط کوهستانی، ساخت مقابر با لاشه سنگ و ساروج رواج داشته است. بهترین نمونه های این نوع بناها، مقبره درویش رستم می باشد که با سنگ ساروج بنا شده است.

در نقاط کوهستانی مازندران به دلیل مشکل تأمین آجر که شاخص ترین ماده معماری این نوع مقابر بوده است، از مواد در دسترس نظیر لاشه سنگ  وحتی کاه- گل و چینه مقبره هایی با الگوگیری بسیار ساده از مقابر برجی شکل، آرامگاه هایی بنا گردیده است.(گنجی:111،1331)

 

3-3  عامل سبکها و سلیقه های بومی و محلی

تعیین نقشه و انتخاب مواد و مصالح برخی مقابر برجی شکل مازندران تحت تأثیر ذائقه های محلی در بعضی از مناطق بوده است. جامعه بومی یا سفارش دهنده محلی، نوعی ویژگی های مبتنی بر سلیقه های شخصی و بومی را بر معمار تحمیل مینموده است. ناگزیر به رعایت برخی از خصوصیات عمومی مقابر برجی شکل بوده و بعضی از مختصات محلی را بر بنا وارد می نموده است.  (موسوی:63،1336) .

 

3-4  عامل نقش حکومتها و خاندانهای محلی مازندران

نقش حکومت ها و خاندان های محلی نیز در چگونگی معماری این مقابر تعیین کننده بوده است. بررسی آرامگاه ها بر اساس محدوده  جغرافیایی و حاکمیت خاندان های محلی نشان می دهد که این ها به عنوان نظام حکومت منطقه ای، سبک خاصی از معماری محلی را حمایت میکرده اند. به عنوان مثال، این مقابر از مازندران غربی که رویان نام داشته و مرکز آن در زمان مغولان کَجِه، کجور فعلی، بوده وخاندان پادوسبانان بر آن حکم میراندند تا مازندران مرکزی که خاندان مرعشیان حاکم بودند، تفاوت هایی را به نمایش می گذارند.

شیوه ساخت بنا به ویژه از نظر طرح نقشه ضمن دارا بودن تشابهاتی با نمونه های مرکزی و شرقی مازندران، گلستان، تمایزاتی را نسبت به آن ها نشان می دهند. آرامگاه های برجی این منطقه نقشه بزرگتری دارند و رک بودن گنبد آن ها نیز ملایم تر می باشد.(نیساری:66،1333)

 

4- تاريخ شکل گيري مقابر

كشف آثاري از گورهاي ساده- دوخانه اي، يك خانه به همراه مرده، سرداب هاي و گورهاي خشتي (براي سرداران) درسيلك كاشان، تپه حصار دامغان، تورنگ تپه گرگان، شهرسوخته سيستان، گودين تپه و ... دلايلي بر جهت گيري آرامگاه از دوران پيش از اسلام به سوي شكل گيري مناسب تر بوده است.در دوره مادها به دليل اعتقاد به دين مزديسنا، مردگان درون دخمه هاي صخره اي در اختيار جانوران قرارمي گرفتند تا استخوانهاي آنها به طور كامل پاك گردد.آرامگاه هاي صخره اي هخامنشي نيز به تبع آرامگاه مادها به دليل ادغام قلمرو مادها به قلمرو هخامنشيان و گسترش محدودة امپراتوري به طرف شمال و دوري از تمدن ايلام و جنوب بين النهرين با همان شکل ساخته شد. آرامگاه هايي چون نقش رستم و آرامگاه داريوش -كه يكي از دلايل حفظ آنان تاكنون استفاده از نام شاهان اسطوره اي و احترام خاص ايرانيان به شاهان افسانه اي بوده است- معرف سبك و سياق ويژه در شيوة ساخت آرامگاه ها در ايران پيش از اسلام هستند. هر چند كه در اين ميان مي توان آرامگاه كورش را از نظر شكل يك استثنا دانست ولي بسياري از متفكران آن را آخرين آرامگاه زيگوراتي مي دانند.

بي تكلف و ضد تشريفات بودن پارتيان و دور بودن آنان از سرزمين هاي تمدن قديم نيز دليلي بر عدم پيشرفت در ساخت آرامگاه در حدود پنج و نيم قرن حكومت سلوكيان و اشكانيان بود. هر چند كه در برخي آرامگاه ها نفوذ هنر هخامنشي و در برخي ديگر چون آرامگاه – پرستشگاه كنگاور نفوذ هنر يوناني به چشم مي خورد ولي ساخت آرامگاه به دليل اينكه آنان مردگان خود را بر خلاف مادها و هخامنشيان دفن نموده و يا مي سوزاندند، رشد كافي نداشته و تنها استودان هايي از آن دوران باقي مانده است. ساسانيان از برجهايي به عنوان آرامگاه استفاده نمودند كه با مصالحي چون سنگ و ملات ساخته مي شد و به آن استودان مي گفتند. شايد بتوان اينگونه برداشت کرد كه استودان هاي مورد بحث تا حدودي تحت تأثير استودان هاي زرتشتي (كعبه زرتشت) قرار گرفته و پس از گذشت چند قرن به اين شكل درآمدند. پس از ساسانيان و با آمدن دين مبين اسلام، ساخت آرامگاه به شدت زير سؤال رفت؛ به طوري كه پيامبراکرم )ص( فرمودند" بر مؤمنين پسنديده است بر روي قبر هيچ  بنايي ساخته نشود بلكه لازم است قبر با زمين به طور كامل همسطح باشد."

در آن زمان مسلمانان، بنا به دستور حضرت محمد (ص) بايد از هرگونه گريه و شيون، ناله و زاري بر روي مزار مردگان دوري مي جستند و شدت كار به آنجايي رسيدكه مدفن مردگان مي بايست با زمين هم سطح ميگشت و اثري از آن باقي نمي ماند .(غروی:89،1378)

بدين ترتيب درصدر اسلام نميتوان هيچ اثري از آرامگاه ديد؛ چنانكه پيامبر اکرم (ص)در خانه خود دفن گشتند و بعد از 70 سال قبر پيامبر به دست وليد، خليفة اموي، بنا گرديد. ولي با اين حال تا قرن دوم و سوم ه.ق برخي خلفا در داخل خانه هاي خويش دفن مي شدند. اما در همان سال ها با اين استدلال كه زمين بالاي گور سرداران بزرگي كه در جنگ هاي مرزي كشته مي شدند باید از تعرض باد و باران دور باشد، احداث سايه بان جايز شد و پس از مدتی قبر اصحاب بزرگ پيامبر نيز به وسيلة شاخصه اي چوبي و چادري پوشانيده و به نام قبورسايه باني معروف شد. به هر حال در صدر اسلام، رواج عقيده هاي بنيادي اسلام مانع از آن شد كه توسعة آرامگاه ها شكل اساسي به خود گيرد. با اين وجود و با توسل به بناهاي باقي مانده از آن زمان، گسترش ساخت آرامگاه را مي توان از قرن 4 ه.ق به بعد جستجو نمود .(غروی:89،1378)

در دوره سامانیان مقبرة امير اسماعيل ساماني، گنبد قابوس وگنبد علي ابرقو ساخته شد که به نظر می رسد

که هر یک به نوعی از معماری پیش از اسلام الهام گرفته اند. سُنيان سلجوقي شكل آرامگاه ها را متنوع كرده و ساختاری به نام برج - مقبره را به وجود آوردند كه برارتفاع گرايي تأكيد مي نمود.

در قرن 8 و 9 ه.ق ساختمان هشت گوش جسيم و با بام چند وجهي و نماي سه قسمتي، معيار تعدادي از آرامگاه هاي شيعي قم شد؛ مانند مقابرسه گانه در باغ سبز كه در قرون بعد نيز در نقاط مختلف كشور اجرا گرديد. اين مقبره ها كه در قسمت كف داراي فضاي وسيع تري از برجهاي سلجوقي بودند در طول قرن 9ه.ق نوع ساده شده این نوع مقابر درمازندران به شدت رواج يافت مانند امامزاده صالح ساري، شمس آل رسول آمل و... .و زيارتگاه هايي كه قبور سادات است مانند امامزاده عباس ساري، امامزاده هاشم تيرتاش، امامزاده جوانمرد حمزه و نیزمقابری که مدفن علما می باشد مانند مقبره ميربزرگ آمل، ناصرالحق آمل، شمس آل رسول آمل، مقبره سيدكبير بابل. در قرن 9 ه.ق در مازندران ساخته شدند.(جداول شماره 1 تا 5).

 

 

5- برج مقبره ها

ساختن مقبره ها و بناهای یادبود و فکر پیدایی آن میباید در اصل با عقاید و نظریه اسلام ارتباط داشته باشد. برج مقبره ها، بناهایی هستند که بصورت منفرد با طرحها و بدنه های جانبی استوانه ای، مخروط ناقص، مکعبی و چند وجهی و گاه پره دار، شیاردار )خیاره دار( و یا ترکیبی از شیاردار وخیاردار با پوشش گنبدی از نوع نیم دایره، کم خیز و رک ساخته شده و سابقه طولانی در معماری اسلامی ایران دارند. آرامگاه های برجی بیشتر به ریخت چهارگوشه، پنج گوشه، شش گوشه، هشت گوشه، استوانه و گرداگرد آنها پره دار یا ساده ساخته می شدند. مقبره ها در آغاز به منظور راهنمایی رهگذران ساخته میشدند. نمونه های مشخص این بناها در شمال میل نگار خراسان، برج رادکان، برج رسکت و برج لاجیم است که اغلب بانیان این میل ها یا برج های مقبرهای علاوه بر اقدام بر این کار نیک وصیت می کردند که پس از مرگ در همان بقعه ای که ساخته اند به خاک سپرده شوند. برج مقبره ها را میتوان با توجه به نقشه بدنه آنها، به سه گروه مختلف قسمت بندی کرد: مقبره هایی با نقش دایره ای شکل، مقبره هایی با نقشه چهارگوش، و مقبره هایی با نقشه چند ضلعی. مقبره های دایره ای شکل: این مقبره ها یا آرامگاه ها خود دو نوع هستند، مقبره هایی با نقشه دایره ساده و  مقبره های با نقشه ترکدار.

الف- مقبره ها یا برج های مقبره ای با نقشه ساده دایره ای شکل: معمولا یک کرسی استوانه ای کوچک با بدنه استوانه ای کشیده، و گنبدی مخروطی ساختمان این نوع مقبره ها را تشکیل میدهد که نقشه داخلی آنها هم دایره شکل است. مانند: مقبره چهل دختران در دامغان.

ب مقبره های ترکدار: برج یا مقبره هایی که دارای نقشه خارجی ترکدار هستند، معماری داخلی آنها هم مطابق با نقشه خارجی آنها دایره شکل درست شده است. مانند : برج طغرل در شهر ری

مقبره های چهارگوش: آرامگاه هایی که در این گروه بندی هستند، عموما دارای کرسی چهارگوش و بدنه ای مکعب مانند با چنبری هشت ضلعی هستندکه گنبدی هرمی شکل آن را پوشانده است. مانند: گنبد سرخ مراغه.

مقبره های چند ضلعی: این نوع مقبره ها یا برج ها بیشتر روی کرسی هشت یا ده ضلعی بنا شده اند. بدنه این آرامگاه ها را منشوری یا ده ضلعی تشکیل می دهد که با گنبدهای هرمی و قبه ای پوشیده شده اند.مانند: گنبد علی در ابرقو.

 

6- مقبره های قرن 8و 9 هجری قمری در مازندران

در دوره تیموری كناره هاي درياي خزر شامل دو ناحيه بود: مازندران در شرق و گيلان در غرب.

گنبد كاووس درمازندران به عنوان شهري با راه نظامي، چراگاه تابستاني، زمستاني و مركز مهم بازرگاني در امتداد نيشابور-گرگان مورد توجه فرمانروایان بود. در اين مناطق به دليل وجود جنگ هاي فراوان، آب و هواي مرطوب و مرداب هاي بزرگ،احداث راه دشوار بود تا اينكه از دوران صفوي به بعد راه سنگ فرش ساخته شد. وضع جغرافيايي اين مناطق به صورتي بود كه سلسله هاي كوچكي در آبادي هاي كوچك، جدا ازهم، تشكيل شده بودند و هر كدام منطقه خاصي را تحت سلطه خود داشتند.

تيمور در سال 795 ه.ق از جانب مشرق وارد اين منطقه شد و پس از غارت شهرهاي آمل و ساري، فرمان قتل عام اهالي گرگان و گنبد را صادر كرد. در آن زمان سلسله سادات مرعشي از سال 760 ه.ق در مازندران حكومت مي كردند و تا سال 989 ه.ق در آن مناطق فعاليت های عمرانی زيادي را انجام می دادند. با اين حال تيموريان با تصرف مازندران، مقبره قوام الدين را خراب و حاكم آمل را تبعيد نمودند .

ناحيه مازندران داراي صدها روستاي كوچك و ده ها شهر بود كه در اين ميان شهرهاي آمل، اشرف، بارفروش )بابل كنوني(، مشهدسر )بابلسركنوني(، ساري و استرآباد )گرگان كنوني( از همه مهم تر بودند.

ساري مركز سادات مرعشي بوده و دقيقاً در همین دوره در اغلب نقاط مازندران برج هاي آرامگاهي زیادی ساخته شد. توجه و حمايت پادشاهان و درباريان بيشتر بر آرامگاه های مذهبی متمركز بود؛ زيارتگاه هاي قديمي مورد تعمير و مرمت قرار مي گرفت و زيارتگاه هاي جدیدی احداث و اغلب آنها تز يين مي شد.

مقابر اين دوره با پلا نهاي مختلف، نشانگر الگوی معماري آرامگا ههاي دوره تيموري است. مقابري كه در اين زمان ساخته شده اند اغلب با پلا ن هاي چهارضلعي، چندضلعي و صليبي ديده مي شوند. ساختما نهای چند ضلعي كمتر از بقيه موارد در معماري آرامگاههاي قرن 8 و 9ه.ق وجود دارد.

مقابر مربع شكل داراي يك ورودي و نماهاي تز يين دار است. البته نمي تواند در تز يين با نوع چندضلعي  برابري نمايد و ليكن نقطه مشترك اغلب آنها جلوخانی است كه به صورت طاق در آرامگاه ها وجود دارد.

اعمالي كه در مقابر مذهبي )زيارتگا هها(  انجام مي شد موجب آن گشت که فضاهای دیگری نیز در دوره های بعدی به هسته اصلی الحاق گردد. در اين فضاها انجام اعمالي مثل تلاوت قرآن و ادعیه و اقامه نماز انجام می گرفت. فضاهای مذکور از دو قسمت كفش كن و زيارت خان  تشكيل مي شد. شكل هاي ديگري چون صليبي كه از تركيب دو مربع با ورودي هاي چندگانه خود را نمايان مي سازد، در نيمه آخر دوره تيموري مرسوم شد.

برج مقبر ه ها براي زيارت ساخته شده بود و در بيرون شهر، نزديك گورستان و در كنار قبرهايي كه با سنگ هاي سخت خشن مشخص شده بودند، قرار داشتند. نقشه سقف آنها به شکل عرقچین، مربع، هشت ضلعي و دوازده ضلعي بوده و با مصالحي چون آجر قرمز رنگ ساخته شده و داراي يك نظام انتقالي، بام هرمي يا مخروطي شكل بودند. بلندي يا ارتفاع تنها چيزي است كه در اين بناها مطرح نيست بلكه بيشتر جسيم بودن و چهارشانگي نماها مورد تاكيد است. در داخل اين بناها تزئينات زيادي وجود ندارد بلكه با گچ سفيد پوشانده شده است. نبود سردابه اي مشخص در اين مقابر بر اين نكته تاكيد مي كند كه قبرها بر روي كف و بصورت ضريح دار بنا شده بودند. تعدادي از برج ها داراي كتيبه هستند ولي مابقي كتيبه اي ندارند تا بتوان تاريخ ساخت آنها را حدس زد. به هرحال دونالد ويلبردر مقايسه اي كه بين مقابر مازندران و آرامگاه هاي گنبد دارايران به عمل مي آورد، مي نويسد: برجهاي مازندران يك نوع آرامگاه فرعي كوچك را « مجسم مي كنند و نوع آرامگاههاي مازندران را مي توان بازگشتي به سنت هاي قديمي تر دانست يا بازگشتي كه جنبه تكرار مكررات را داشته تا جنبه نوآوري. البته اين نوع برجها در مقايسه با برج هاي آرامگاهي قديمي تر در مقياس تقليل يافته، تزئين آنها ساده شده يا حذف گرديده است و داراي يك نوع خشكي و فقدان تنوع است. بدون شك ساختن اين نوع برجها آسان و مقرون به صرفه بوده و عناصر مركب آن به حدي ساده شده كه يك بنا يا نجار عادي ميتوانست به ساختن آن دست يازد» (ویلبر:995،1374)

 مصالح اصلي بكار رفته در كالبد و ساختار مقابر حتي تا عمق چند متري زمين از آجر و پي آنها از سنگ مي باشد. آجرهايي كه در اين بناها به كار رفته است اندازه هاي متفاوتي دارد و آن هم شايد به اين دليل است كه علاوه بر آجرهاي استاندارد كوره ها، از آجرهاي خرابه هاي نزديك به بنا نيز استفاده شده است. آجرهاي به كار رفته در بدنه ديوارها با اندازه هاي ،)18×18×3/5( ،)16× 16× 2/5( ،)15× 15 × 2/5(  ،) 25 × 12/5×6/5( ،)25× 12/5×5( ،)17×17× 2/5( ،(24×24× 5) ،(19×19× 3/5) ،(17×17×2/5) ، ( 25 × 11×5) سانتيمتر بودند.

 

 

البته آجرهايي با اسامي محلي مازندراني نيز در ساختار مقابر مازندران استفاده شده است كه عبارتند از اندازه های:

آجر بگمي ،آجر نيمه و آجر خي كلفت. ملات بكار رفته در بناها نوعي ترکیب محلی به رنگ خاكستري مي باشد كه از موادي چون )آهك گرم + سبوس + دوده آهه 12 + گل رس + ماسه بادي + آب ( ترکیب یافته است. البته در بندكشي نيز از ملاتی به نام گرزمال

استفاده مي شد. اين ملات به راحتي در مقابل رطوبت مقاوم است و از تركيباتي چون )سبوس + گياه گرزمال +آهك + آهه + آب ( تشکیل شده كه بايد به طوركامل ورز داده شود. لازم به ذكر است كه در مرمت اين بناها از آجر فشاري و ملات سيمان نیز استفاده میکردند.

 

 

 

8- نتیجه گیری

 

موضوع مقابر مورد مطالعه به دلیل نوع زندگی که در آنها جریان دارد، بسیار حایز اهمیت است. برخی از آن ها امامزاده هستند و به طور طبیعی مورد عنایت مردم، اهالی محل و ادارات و سازمان هایی که به نحوی ذی نفع هستند، قرار می گیرند. اما برخی دیگر مدفن و مقبره بزرگان و سرداران و افراد مشهور زمان خویش بوده که به دلیل عدم توانایی در برآورده کردن نیازهای مادی و معنوی افراد منطقه، همچنان مهجور مانده و این گونه به حیات خویش ادامه می دهند.

ایرانیان باستان تدفین مردگان خود را با آیین تشریفات زیادی انجام میدادند. یکی از مهمترین آیین ها، ساخت مقبره بوده است.

 با ظهور دین مبین اسلام پذیرش آن توسط ایرانیان، رفته رفته الگوهایی در زمینه های مختلف تدوین شد که ویژگی های ایرانی اسلامی را به طور توأمان دارا بوده است. ساخت مقبره در صدر اسلام رایج نبوده و در سنت پیامبر اسلام دیده نشده است. گذشت زمان این منع را مرتفع نمود. عمل ساخت آرامگاه با شکل گیری گسترش مذهب شیعه از جایگاه ویژه ای برخوردار شد.

با فشار خلفای عباسی بر خاندان نوادگان پیامبر اسلام و امیرالمؤمنین ، نقاط مختلف ایران به ویژه مناطق شمالی آن به دلیل ارتفاعات البرز مأمن مطلوبی برای آنان گردید. مردم این دیار با آغوش باز از آنان استقبال کردند. در نیمه سده سوم هجری اولین حکومت محلی شیعی در نقاط غربی مازندران تشکیل شد. از آن پس خاندان های محلی متعددی با وجهه مذهب شیعه با پیروی از برخی سنتهاو فرهنگ های دوران ساسانی بر این خطه حکمرانی نمودند.

مازندران یکی از نقاط ایران است که الگوی ایرانی اسلامی در هنر معماری را پایه گذاری کرده و توسعه داده است.

 ساخت مقابر در این منطقه از سده های سوم و چهارم هجری با بنای آرامگاه هایی نظیر گنبد قابوس در گرگان لاجیم و رسکت در سوادکوه ساری آغاز گردید. در سده های میانه اسلامی، به ویژه قرن هشتم تا دهم هجری، احداث آرامگاه ها از نوع مقابر برجی شکل گسترش و تنوع چشمگیری یافت.ویژگی های عمومی این مقابر در مازندران از منظر پلان، ساختار و تزیین تحت تأثیر سه عاملِ موقعیت جغرافیایی، شرایط اقلیمی، سبک ها سلیقه های بومی و محلی، حکومت هاو خاندان های محلی بوده است. این عوامل باعث شکل گیری سبک خاصی از معماری مقابر برجی شکل در مازندران شده است که از اصول مبانی این نوع مقابر به طور کلی و همچنین از روش هاو سبک های محلی و بومی مایه گرفته است.از نمونه های این مقبره برجی شکل می توان به بنای امامزاده یحیی در شهر ساری اشاره کرد.

به طورکلی مجموع این عوامل باعث گردیده که در مازندران و استان های همجوار شمالی آن، شاهد شکل گیری مکتب محلی خاصی در ساخت مقابر برجی شکل باشیم.

 

فهرست منابع

  • گدار، آندره و دیگران، 1363 . آثار ایران، ترجمه ابوالحسن سرو قد مقدم، مشهد: بنیاد پژو هشهای اسلامی آستان قدس رضوی، جلد سوم.
  • گدار، آندره و دیگران ، 1363 . آثار ایران ترجمه ابوالحسن سرو قد مقدم، مشهد: بنیاد پژو هشهای اسلامی آستان قدس رضوی، جلد چهارم.
  • کیانی، محمدیوسف، 1334 . تاریخ هنر معماری ایران در دوره اسلامی، تهران: انتشارات سمت
  • کونل، ارنست، 1311 . هنر اسلامی، ترجمه هوشنگ طاهری، تهران: توس، چاپ دوم.

 

  • پوپ، آرتور اپهام، 1361 . معماری ایران )پیروزی شکل و رنگ(، ترجمه کرامت اله افسر، تهران: انتشارات یساولی "فرهنگسرا".
  • نيستاني، جواد، 1333 . پژوهشي در بناهاي آرامگاهي مازندران مرکزي در قرن 9 هجري با تأکيد بر ویژگي هاي معماري بومي،رساله دکتراي دانشگاه تربيت مدرس.
  • موسوی کوهپر، سیدمهدی رحمت عباس نژاد سرستی، 1336 . پژوهشی در چند مقبره برجی شکل رویان کهن، فصلنامه علمی، فنی هنری اثر، تهران: سازمان میراث فرهنگی کشور.
  • نیساری، سیروس، 1311 . کلیات جغرافیایی ایران، تهران، چاپ اول
  • گنجی، محمدحسن، 1331 . ایران، جغرافیا، دایرت المعارف بزرگ اسلامی، به کوشش کاظم موسوی بجنوردی، جلد 11 ، چاپ اول، تهران: مرکزدایرت المعارف بزرگ اسلامی.
  • ستوده، منوچهر، 1334 . از آستارا تا استرآباد )آثار بناهای مازندران غربی(، تهران: انتشارات معاونت فرهنگی وزارت فرهنگ

ارشاد اسلامی انجمن آثار مفاخر فرهنگی، جلد سوم، چاپ دوم.

  • پیرنیا، کریم، 1369 . شیوه های معماری ایران، تدوین غلامحسین معماریان، تهران: انتشارات مؤسسه هنر اسلامی، چاپ اول.

 

  • ویلبر، دونالد ن.، 1361 معماری اسلامی ایران در دوره ایلخانان، ترجمه عبدالله فریار، تهران: شرکت انتشارات علمی فرهنگی،

چاپ دوم.

  • اسلامي، حسين جغرافياي تاريخي ساري. ناشر مولف. ساری.
  • سازمان میراث فرهنگی و گردشگری کشور 1386 معاونت حفظ و احیاء، گروه تعیین حریم سازمان، فهرست بناهای ثبت شده استان مازندران.
  • گفتگو با آقای احمد محمودی (معمار سنتی) و آقای منوچهر واحدی ( نگهبان مراقب آثار)، دوازدهم اسفند 1379
  • عقابي، محمد مهدي  بناهاي آرامگاهي. چاپ دوم. پژوهشگاه فرهنگ و هنر اسلامی.
  • وفايي، شهربانو سيماي ميراث فرهنگي مازندران. تهران: میراث فرهنگی.
  • ويلبر، دونالد؛ گلمبك، 1374. معماري تيموري در ايران و توران. ترجمه كرامت ا.. افسر و محمد يوسف كياني.

سازمان میراث فرهنگی کشور. تهران: انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی.

  • هيلن براند، رابرت 1377 (معماري اسلامي ) فرم- معني- عملكرد.( ترجمه دكتر ايرج اعتصام. شهرداری تهران.

انتشارات شركت پردازش و برنامه ريزي شهري.

 

 

اطلاعات تماس با فرا کارنو

 

 

 

 

تلفن تماس :

8597 51 22 021

1402 48 22 021

 

پست الکترونیک : Farakarno[at]gmail.com

 

آدرس : تهران ، خیابان شریعتی ، نرسیده به خیابان ملک ، شماره 604